نیوز نیک

هر هفته پست میزارم
نظر

حقند خون شما چطور است؟ اگر بعد از خواب شبانه و بدون صبحانه ، خون شما هنوز مقادیر بیشتری از حد طبیعی قند داشته باشد ، ممکن است در زمره پیش دیابتی ها قرار بگیرید. یک قدم به سمت دیابت نوع 2 کامل. تخمین زده می شود که هشتاد و هشت میلیون نفر در ایالات متحده پیش دیابتی هستند و 84? از این تعداد فک انداختن از وضعیت خود بی اطلاع هستند. این از هر سه نفر یک نفر در معرض خطر دیابت است ، یک بیماری که به شدت با مسائل مربوط به سلامت شناختی مرتبط است.

تحقیقات اخیر از انگلیس آنچه را که بسیاری از افراد برای مدتی به آن مشکوک بودند کشف کرده است. قبل از ابتلا به دیابت نوع 2 ، ممکن است قند خون بالا در کاهش شناخت نقش داشته باشد.

مطالعه

دانشمندان دانشگاه کالج لندن (UCL) به دنبال مجموعه داده 500000 نفر با میانگین سنی 58 سال بودند. آنها کشف کردند که افراد پیش دیابتی طی چهار سال 42? احتمال کاهش شناخت را افزایش می دهند.در گروه آنها ، زوال عقل عروقی ، ناشی از کاهش جریان خون در مغز ، 54? افزایش یافته است. حتی پس از سن ، وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین ، استعمال دخانیات ، شاخص توده بدنی (BMI) و بیماری های قلبی عروقی محاسبه شد ، این اعداد همچنان باقی ماندند.

محققان به طور قطع نمی توانند بگویند که قند خون بالا و ناشتا باعث این بیماری های مغزی می شود زیرا مطالعه آنها مشاهده ای است نه یک آزمایش بالینی. با این حال ، با توجه به شواهد موجود و به طور فزاینده قوی که دیابت شیرین خطر ابتلا به اختلال شناختی و زوال عقل را افزایش می دهد ، جهش عظیمی از ایمان نیست.

... در اینجا مسئله وجود دارد ، آیا شما باید صبر کنید تا زمانی که به شما قطعی از یک راه یا راه دیگر گفته شود. بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد چیست؟

گام بعدی

این مطالعه UCL در یافته های خود بی نظیر است زیرا ارتباط بین پیش دیابت و کاهش شناختی تاکنون ارزیابی نشده است. برای تشدید همبستگی ها ، یک مجموعه داده بزرگ دیگر از افراد باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر پیوندهای مشابه وجود داشته باشد ، محققان یک آزمایش بالینی را برای یافتن مکانیزم / ها در نظر می گیرند. برای آنچه ارزشش را دارد ، در اینجا دو پنی من آورده شده است.

هایپرگلیسمی ، قند خون مزمن ، با لخته شدن خون نامطلوب در بیماران مبتلا به دیابت و بدون آن ارتباط دارد. زوال عقل عروقی در اثر کاهش جریان خون در قسمت های خاصی از مغز ایجاد می شود. خون قندی ، در دیابت پیش دیابت و دیابت مشاهده می شود ، چسبناک تر و چسبنده تر می شود و باعث می شود مواد مغذی حیاتی و اکسیژن به قسمت هایی از بدن که رگ های خونی کوچک از جمله مناطقی از مغز تأمین می کند ، نرسد.

وضعیت پیش دیابت یک حالت برگشت پذیر است ، پس چرا منتظر می مانیم مکانیسم ها به شما گفته شود؟

درباره آن چکار میتونید بکنید؟

رژیم غذایی و تغییر سبک زندگی شوالیه شما در درخشش زره پوش در اینجا است و به شما کمک می کند قند خون دردسرساز را برطرف کنید. سعی کنید غذاهای بی ارزش را که حاوی مقدار زیادی قند و مواد مغذی کم هستند ، حذف کنید . در بیشتر موارد ، من به افراد توصیه می کنم که تنقلات را کنار بگذارند ، زیرا آنجاست که غذاهای ناخواسته به رژیم غذایی شما سر می زنند ، وعده های غذایی واقعی را غصب می کنند. غذاهای کامل ، متولد و رشد کرده بخورید. از چربی های باستانی ، فقط چربی های مدرن نترسید . سعی کنید روزه داری متناوب اگر دوست دارید؛ این آسان است اما در طول پنجره غذا خوردن به مقدار کافی مواد مغذی از جمله پروتئین نیاز دارد . مواد مغذی را بشمارید ، نه کالری ها. با بهترین متحد خود آشپزخانه را دوباره وصل کنید. اگر از آماده سازی غذا متنفر هستید ، به کتاب صوتی یا پادکست گوش دهید. من وقتی در یک کتاب خوب گردن می فشارم ، به طور فعال دنبال کار می گردم

سعی کنید و روزانه ورزش کنید ، حتی اگر این یک پیاده روی در اطراف بلوک است ، در این کار خود را با دیگران مقایسه نکنید. سازگاری تنها معجون جادویی است. اگر می توانید هر روز بیرون از نور روز قرار بگیرید. خواب را در اولویت قرار دهید؛ خواب خوب در واقع سوخت و ساز بدن شما را بهبود می بخشد و احتمال خوردن غذاهای بی ارزش را در روز بعد کاهش می دهد.

کل انجمن های لوتا

پیش دیابت تا حدی بیماری قند خون بالا است و با کاهش شناختی همراه است. این به معنای ایجاد آن نیست. مطالعاتی که من در اینجا پیوند داده ام ، سرنخی برای ما فراهم می کند ، نه شواهد محکم اما در اینجا این مسئله وجود دارد ، آیا شما باید صبر کنید تا زمانی که به شما قطعی از یک راه یا راه دیگر گفته شود. بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد چیست؟ شما رژیم خود و سبک زندگی خود را تغییر می دهید ، وزن خود را کاهش می دهید و سلامتی و طول عمر خود را بهبود می بخشید ، فقط سال ها بعد متوجه می شوید که دیابت پیش از ابتلا به بیماری شناختی نیست. لعنت به شما ، سلامتی و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشیده اید!

یا ، رژیم غذایی و شیوه زندگی خود را تغییر می دهید و متوجه می شوید که پیش دیابت یک عامل است. پیو


نظر

من خوش شانسم. در تمام طول زندگی ام ، آنقدر خوش شانس بوده ام که 100 کتاب از نویسندگان افرادی را خوانده ام که بسیار موفق تر از من هستند. افرادی مانند برنده جایزه نوبل دانیل کانمن ، سرمایه گذار میلیاردر چارلی مونگر ، پدر بنیانگذار بن فرانکلین ، افسانه NBA کوبه برایانت ، تعطیلات امروزی رواقیان رایان و بسیاری دیگر. این مرا در معرض هزاران بینش و ایده عملی جدید برای داشتن زندگی بهتر قرار داده است. و بگذارید چیزی به شما بگویم ...

من با خوشحالی تک تک توصیه هایی را که این افراد با مهربانی در کتاب هایشان داده اند ، به سرقت برده و اعمال کرده ام. این که آیا ایجاد عادت های بهتر ، بالا بردن سطح شادی من یا کسب درآمد بیشتر است ، این ایده ها به نفع زندگی خودم است. بنابراین برای بهره مندی از این ایده ها برای شما آسان تر است ، در اینجا 12 مورد از بهترین و غیر متعارف ترین ایده هایی است که من بی شرمانه از افرادی که بسیار موفق تر از من هستند سرقت کرده ام.

امیدوارم لذت ببرید!

1) تعداد تصمیماتی که هر روز می گیرید را کم کنید

هر روز ، هزاران تصمیم می گیرید: آیا باید دکمه تعویق را بزنم یا نه؟ چه ساعتی را باید برای کار بگذارم؟ امروز باید ورزش کنم؟ و اگر چنین است ، چه زمانی؟ این لیست همچنان ادامه دارد. برخی از این تصمیمات مهم هستند ، اما اکثر آنها بی اهمیت هستند. متأسفانه ، محققان دریافته اند که ، به عنوان انسان ، ظرفیت ما برای تصمیم گیری مداوم خوب محدود است.

معنی این امر این است که وقتی شما از نیروی مغزی خود در اوایل روز استفاده می کنید و تصمیم می گیرید که برای صبحانه چه چیزی بخورید ، در نتیجه در اواخر روز مقدار کمی از آن را دارید که باید تصمیم بگیرید که آیا آن قطعه کیک را دارید یا اینکه نه در نتیجه ، به احتمال زیاد تسلیم خواهید شد و تصمیم به خوردن کیک خواهید گرفت. این همان چیزی است که به عنوان خستگی تصمیم گیری شناخته می شود ، و این شرایط روانی است که در آن تصمیم گیری در حال حاضر توانایی تصمیم گیری شما را در آینده کاهش می دهد.

جان تیرنی ، نویسنده کتاب پرفروش "اراده" نیویورک تایمز ، می گوید ،

"خستگی تصمیم گیری به شما کمک می کند تا توضیح دهد که چرا افراد عادی از همکاران و خانواده ها عصبانی می شوند ، لباس هایشان را می ریزند ، از سوپرمارکت مواد غذایی بی ارزش خریداری می کنند و نمی توانند در برابر پیشنهاد فروشنده برای ضد زنگ ماشین جدید خود مقاومت کنند. مهم نیست که چقدر منطقی و با فکر باشید ، بدون پرداخت هزینه بیولوژیکی نمی توانید پس از تصمیم گیری تصمیم بگیرید. این با خستگی جسمی معمولی متفاوت است - شما آگاهانه از خستگی آگاهی ندارید - اما انرژی ذهنی کمی دارید. "

به زبان ساده ، هر تصمیمی که می گیرید انرژی ذهنی شما را به مصرف می رساند. بنابراین برای صرفه جویی در قدرت ذهنی خود برای تصمیمات مهم روز ، باید یاد بگیرید که روزانه یا با خودکارسازی یا تفویض اختیار ، تعداد تصمیمات خود را کاهش دهید. با این کار می بینید که به طور قابل توجهی استرس ، بهره وری بیشتر و در کل شادتر می شوید.

2) لیست کارهای خود را پاره کنید

در اینجا یک توصیه مهم وجود دارد: موفقیت هرگز توسط شخصی حاصل نمی شود که هر روز بیشترین کارها را انجام می دهد. در عوض ، موفقیت همیشه توسط شخصی حاصل می شود که هر روز مهمترین کارها را انجام می دهد. به همین دلیل است که لیست های انجام کار غالباً بیشتر از فایده آسیب می رسانند. چرا؟ از آنجا که لیست کارها در واقع همان کاری است که فکر می کنید باید انجام دهید ، نه همه آنچه که باید انجام دهید. ممکن است خوب باشد که بسیاری از کارهای کوچک و غیر مهم را از لیست کارهای خود بررسی کنید ، اما یک لیست کار فقط می تواند آنچه را که واقعا مهم است پنهان کند.

بنابراین به جای لیست کارها به چه چیزی نیاز دارید؟ شما به یک لیست موفقیت نیاز دارید. در کتاب "یک چیز" ، گری کلر ، بنیانگذار بزرگترین شرکت املاک و مستغلات در جهان ، می گوید ،

"لیست کارها طولانی است. لیست موفقیت کوتاه است. یکی شما را به همه جهات می کشاند. دیگری شما را در یک جهت خاص هدف قرار می دهد. یکی دایرکتوری نامرتب و دیگری بخشنامه سازمان یافته است. اگر لیستی پیرامون موفقیت ساخته نشده باشد ، آن جایی نیست که شما را به آن سو می برد. اگر لیست کارهایی که باید انجام دهید حاوی همه چیز است ، پس احتمالاً شما را به همه جا می برد اما به جایی که واقعاً می خواهید بروید.

همه چیز به یک اندازه مهم نیست. داشتن پنجره های تمیز برای شما مهم به نظر می رسد ، اما به موفقیت شما کمک نمی کند. آنها فقط شما را از موفقیت منحرف می کنند. بنابراین دفعه بعدی که لیست کارها را ایجاد کردید ، لیست کارهای خود را به ترتیب تصادفی تنظیم نکنید. درعوض ، چند دقیقه بیشتر وقت بگذارید تا همه مواردی را که در لیست کارهایتان قرار دارند به ترتیب اولویت لیست کنید و سپس فقط بر انجام 3 کار مهم در لیست خود تمرکز کنید.

3) "Have-To" را به "Get-To" تبدیل کنید

در برهه ای از زندگی ام ، به طور مداوم برای ایجاد عادت های جدید تلاش می کردم. اما در اینجا یک ایده ساده وجود دارد که به من کمک کرد تا بر این غلبه کنم: به عادت های خود به عنوان یک چالش نگاه نکنید. در عوض ، به آنها به عنوان فرصت نگاه کنید. در کتاب "عادت های اتمی" ، جیمز کلیر ، متخصص عادت سازی ، می گوید ،

"ما اغلب در مورد همه کارهایی که باید در یک روز مشخص انجام دهیم صحبت می کنیم. برای کار باید زود بیدار شوید. برای تجارت خود باید یک تماس فروش دیگر برقرار کنید. شما باید برای خانواده خود شام درست کنید. اکنون ، تصور کنید که فقط یک کلمه را تغییر دهید: شما "مجبور" نیستید. شما "رسیدن" به. برای کار زودتر بیدار می شوید. شما می خواهید یک تماس فروش دیگر برای کسب و کار خود برقرار کنید. شما می توانید شام را برای خانواده خود بپزید. "

این ممکن است فقط معنایی به نظر برسد ، اما در واقع یک م crucلفه اساسی برای ایجاد عادت های جدید و بهبود زندگی شما است. با تغییر ساده یک کلمه در زندگی خود ، از "باید به" به "رسیدن" ، شما شروع به دیدن عادت هایی مانند دویدن و خواندن هر روز به عنوان یک امتیاز می کنید تا یک بار.

برای مثال:

  • به خود نگویید "امروز باید بدوم." درعوض ، به خود بگویید ، "من امروز می توانم استقامت پیدا کنم و سریع شوم."
  • به خود نگویید ، "امروز باید بخوانم. در عوض ، به خود بگویید ، "من می توانم از باهوش ترین و موفق ترین افرادی که امروز زندگی کرده اند یاد بگیرم."
  • به خود نگویید ، "امروز باید بنویسم. در عوض ، به خود بگویید ، "من امروز می توانم از طریق افکارم بر روی هزاران نفر تأثیر مثبت بگذارم."

بیاموزید که عادات خود را دوباره تنظیم کنید تا مزایای آنها را به جای اشکالات آنها برجسته کنید. انجام این کار راهی سریع و آسان برای برنامه ریزی مجدد ذهن و جذابتر جلوه دادن عادت های ترسناک و سنگین کننده است.

4) از صدای مورد علاقه مردم استفاده کنید

ای کاش دوست داشتنی تر بودی؟ منظورم این است که چه کسی نمی کند؟ حتی افرادی که می گویند دوست ندارند مورد پسند دیگران قرار بگیرند ، باز هم مورد پسند واقع شدن هستند. و آنها باید ... شما می دانید چرا؟ زیرا مورد پسند دیگران قرار گرفتن در مورد موفقیت شغلی و روابط شخصی شما بسیار مهم است.خوشبختانه یک تکنیک ساده وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید و تأثیر زیادی بر نحوه درک دیگران از شما بگذارد. در کتاب کلاسیک "چگونه می توان دوستان خود را به دست آورد و بر مردم تأثیر گذاشت" ، دیل کارنگی با جیم فارلی ، سیاستمدار فقید آمریکایی ، مصاحبه ای راجع به شخصیتی دوست داشتنی و ترغیب کننده تر انجام داد. راز او چه بود؟ به طرز شگفت انگیزی ، فارلی از راه خود خارج می شد و نام هرکسی را که ملاقات می کرد به خاطر می آورد. در واقع ، فارلی می توانست نام کوچک 50 هزار نفر را به خاطر بسپارد!

این قطعاً چشمگیر است ، اما چرا یادآوری و استفاده از نام افراد مهم است؟ دو دلیل وجود دارد: اول ، وقتی نام شخصی را به یاد می آورید ، باعث می شود آن شخص احساس احترام و اهمیت بیشتری کند. با این حال ، هنگامی که نام شخصی را به خاطر نمی آورید ، به ویژه هنگامی که وی نام خود را چندین بار به شما گفته باشد ، باعث می شود که آن فرد احساس کمرنگی کند. ثانیاً ، هنگامی که به طور فعال از نام شخصی در مکالمه استفاده می کنید ، باعث می شود آن فرد احساس تعامل و علاقه بیشتری داشته باشد. بدون تعجب ، کارنگی می گوید ، این به این دلیل است که " نام یک شخص برای او شیرین ترین و مهمترین صدا در هر زبانی است."

یادآوری و استفاده از نام کسی راهی بسیار ظریف و در عین حال قدرتمند برای جلب مردم است. بنابراین دفعه بعدی که کسی را ملاقات کردید و خواستید سریعاً به نفع او جلب کنید ، حتماً نام او را بخاطر بسپارید و از آن در مکالمه استفاده کنید.

5) به پای افراد نگاه کنید

وقتی در حال مکالمه با کسی هستید ، از کجا می دانید که شخص مقابل درگیر مکالمه است ، بی علاقه یا از حضور در آنجا احساس راحتی نمی کند؟ به طور معمول ، بیشتر افراد با نگاه به چهره فرد مقابل سعی در درک احساس آن شخص دارند. متأسفانه ، مشکل این استراتژی این است که مردم واقعاً در تغییر حالت چهره خود مهارت دارند تا احساس واقعی خود را مخفی کنند. خوشبختانه ، یک استراتژی بهتر وجود دارد. با توجه به کتاب "آنچه هر بدن می گوید" ، جو ناوارو ، مأمور سابق FBI ، توصیه می کند که برای بیان احساس کسی ، باید به پاهای او نگاه کنید.

ناوارو می گوید از بین تمام اعضای بدن ، پاها صادقانه ترین قسمت های بدن ما هستند. به عنوان مثال ، بیایید بگوییم که شما با کسی صحبت می کنید و حالت چهره او به نظر می رسد که او با شما درگیر شده است ، اما پاهای او از شما دور است. ناوارو می گوید این نشانه بدی است. این می تواند به این معنی باشد که آنها آماده هستند تا فوراً از مکالمه خارج شوند یا اینکه از حضور در آنجا احساس راحتی نمی کنند.

اگر ، اگر پاهای آنها به سمت شما باشد ، ناوارو می گوید که این نشانه خوبی است. این می تواند به این معنی باشد که آنها از گفتگو با شما احساس راحتی می کنند یا از گفتگو لذت می برند. بنابراین دفعه دیگر که ایستاده اید و با کسی صحبت می کنید ، به جایی که پاهای او نشان دارد نگاه کنید. فقط با نگاه کردن به پاهای او ، برخی از آشکارترین اطلاعات غیرکلامی را از آن شخص کشف خواهید کرد.

6) Mise En Place

در هنرهای آشپزی ، آشپزهای حرفه ای اصطلاحی را به نام "mise en place" به کار می برند که در اصطلاح فرانسوی "قرار دادن در مکان" است. اساساً ، آشپزها شروع به پخت و پز نمی کنند تا زمانی که همه چیز ، به معنای واقعی کلمه ، در جای خود قرار گیرد: سازها و ادویه های آنها مرتب شده ، همه چیز تمیز است ، مواد آنها از قبل خرد شده ، مواد آنها از قبل اندازه گیری شده و غیره به آشپزها کمک می کند اصطکاک هایی را که در آشپزخانه تجربه می کنند کاهش دهند. در نتیجه ، آشپزها با تلاش بسیار کمتری می توانند غذاهای بهتری بپزند.

این یک مفهوم ساده است که به آشپزها کمک می کند تا آشپزی بهتری داشته باشند ، اما در خارج از آشپزخانه نیز گسترش می یابد. در کتاب "عادت های خوب ، عادت های بد: علم ایجاد تغییرات مثبت که می چسبد" ، امی وود ، استاد و محقق عادت توصیه می کند که از mise en place برای ایجاد عادت های بهتر استفاده کنید. وود مانند سرآشپزهای حرفه ای سعی در کاهش اصطکاک مورد نیاز برای انجام عادت مورد نظر شما دارد.

برای مثال:

اگر می خواهید بهتر غذا بخورید ، وعده های غذایی صبحانه ، ناهار و شام را از قبل تهیه کنید. اگر می خواهید صبح ورزش کنید ، لباس های تمرینی خود را شب قبل دراز کنید. اگر می خواهید بیشتر بخوانید ، پس کتابی را روی تخت خود قرار دهید. اگر بتوانید اصطکاک عادات مثبتی را که می خواهید ایجاد کنید کاهش دهید ، ایجاد عادت های تغییر دهنده زندگی در زندگی برای شما به همین سختی نخواهد بود.

7) الاغ مباش

وقتی تیم فریس از درک سیورز پرسید چه توصیه ای به خود جوان ترش برای کتاب خود "Tools of Titans" می کند ، سیورز یکی از بهترین توصیه ها را در کل این کتاب 700 صفحه ای ارائه داد: "الاغ مباش." سیورز در این کتاب داستان کوتاهی درباره الاغی تعریف می کند که هم گرسنه است و هم تشنگی. خوشبختانه برای خر ، انبوهی از یونجه در چند قدمی او در سمت چپ و یک سطل آب در چند فوت دورتر در سمت راست او قرار دارد. اما نکته اینجاست: از آنجا که یونجه و آب به اندازه مساوی هستند ، خر نمی تواند تصمیم بگیرد که آیا ابتدا باید یونجه را بخورد یا ابتدا آب آن را بنوشد. الاغ که از بلاتکلیفی فلج شده بود ، سرانجام می افتد و از گرسنگی و تشنگی می میرد.

سیورز می گوید ،

"یک خر نمی تواند به آینده فکر کند. اگر این کار را می کرد ، متوجه می شد که می تواند به وضوح ابتدا به نوشیدن آب برود و سپس یونجه را بخورد. بنابراین توصیه من به خود 30 ساله ام این است که ، الاغ مباش. شما می توانید هر کاری که می خواهید انجام دهید. شما فقط به آینده نگری و صبر احتیاج دارید. "

بنابراین ، اگر 10 کار دارید که می خواهید طی 10 سال آینده به انجام برسانید ، فقط بدانید که قطعاً می توانید به آن 10 چیز برسید. اما تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که صرفاً خود را به مدت یک سال وقف یک چیز کنید. و سپس یک سال دیگر خود را وقف چیز بعدی کنید. و غیره با این حال ، اگر سعی کنید همه 10 کار را یک باره انجام دهید ، در نهایت مانند یک خر خواهید بود و به هیچ نتیجه ای نخواهید رسید. خر نباش

8) استفاده از شماره 7 را متوقف کنید

هر زمان که نمی دانید آیا باید به چیزی نه بگویید ، کافی است آن را در مقیاس 1 تا 10 ارزیابی کنید. با این وجود ، یک شرط وجود دارد: شما نمی توانید از عدد 7 استفاده کنید. این استراتژی از تیم فریس در کتاب "قبیله مربیان: مشاوره کوتاه زندگی از بهترینها در جهان" گرفته شده است. چرا تیم فریس می گوید شما اجازه استفاده از 7 را ندارید؟ زیرا 7 نسبت به یک عدد بیش از حد ایمن است. 7 به هیچ چیز متعهد نیست اگر به چیزی 7 امتیاز دهید ، این احتمال وجود دارد که موظف شوید که بله به آن بگویید ، در حالی که نباید این کار را انجام دهید.

در حالی که ، اگر به چیزی 6 (وحشتناک) یا 8 (هیجان انگیز) امتیاز دهید ، خیلی راحت تر می توانید سریع تصمیم بگیرید که آیا حتی باید آن را در نظر بگیرید یا خیر. فایده تصمیم گیری از این طریق این است که شما را مجبور به تصمیم گیری می کند. این روشی است که می توانید برای هر چیزی استفاده کنید ، خواه تصمیم گیری در مورد اینکه آیا باید کتاب خاصی بخرید ، به یک کنفرانس بروید یا با کسی گپ بزنید. از داشتن نظر نترسید. دیگر بازی آن را ایمن نکنید. تصمیم گرفتن.

9) گریه کن باشید

مارک کوبان یک غر زدن بزرگ است. اما دقیقاً به همین دلیل است که او بسیار موفق است. به عنوان مثال هنگامی که مارک کوبان در دبیرستان تحصیل می کرد ، ناله می کرد که نمی تواند در کلاس های تجاری شرکت کند. بنابراین تصمیم گرفت بجای آن در دانشگاه پیتسبورگ کلاس بگذارد. هنگامی که مارک کوبان با دوست خود در حال معاشرت بود ، هر دو غر زدند که نمی توانند به هیچ یک از ورزش های شهر خود در دالاس گوش دهند. بنابراین آنها تصمیم گرفتند AudioNet را راه اندازی کنند. هنگامی که مارک کوبان در یک بازی بسکتبال ماوریکس حضور داشت ، ناله کرد که انرژی و سرگرمی کافی ندارد. کوبایی فکر می کرد می تواند کار بهتری انجام دهد. بنابراین تصمیم گرفت ماوریکس را بخرد.

مارک کوبان در کتاب خود "چگونه در ورزش کسب کنیم؟"

"من مطمئن هستم که موارد زیادی وجود داشته است که من در گذشته در مورد آنها غر می زدم و موارد دیگر که در آینده غر می زنم. چیزی که من نمی فهمم این است که چرا بسیاری از مردم فکر می کنند غر زدن معنای منفی دارد. من نمی کنم غر زدن اولین قدم برای تغییر است. لحظه ای است که متوجه می شوید کاری بسیار اشتباه است و شما باید برای انجام کاری در این زمینه ابتکار عمل را انجام دهید ... افرادی که غر نمی زنند کیف می کنند. آنها فقط در مورد روزها ، شغل ها ، زندگی خود می گذرانند ، زیرا می دانند هیچ کاری نمی تواند برای تغییر یک چیز عوضی انجام دهد ، پس چرا یک کلمه می گویند؟ آنها هیچ دلیلی برای غر زدن نمی بینند زیرا می دانند که قادر به ایجاد تغییر نیستند. هر روز با من زمزمه کن

10) Sabbaticals را از کار خود بردارید

اگر هرگز احساس کردید که در کار خود موانع خلاقانه ای را تجربه می کنید یا احساس سوختگی می کنید ، احتمالاً زمان آن فرا رسیده است که یک شنبه را برگزار کنید. شنبه چیست؟ Sabbatical تعطیلات کوچکی از کار شما است ، که به عنوان یک سم زدایی از برنامه روزانه شما عمل می کند تا بتوانید شارژ کنید و بهتر از قبل به کار خود برگردید. در کتاب "کار خود را نشان دهید" ، نویسنده و خلاق ترین فروشنده آستین کلون می گوید ،

"طراح Stefan Sagmeister به قدرت شنبه قسم می خورد - هر هفت سال ، او استودیوی خود را تعطیل می کند و یک سال مرخصی می گیرد [برای جوان سازی و تازه سازی نگاه خلاقانه خود.] فکر او این است که ما 25 سال اول یا زندگی ما برای یادگیری ، 40 نفر بعدی برای کار ، و 15 سال آخر برای بازنشستگی ، پس چرا 5 سال از بازنشستگی خود نمی گیریم و از آنها برای تجزیه سال های کار استفاده نمی کنیم؟ او می گوید که ثابت شده است که شنبه ها برای کار او بسیار ارزشمند است: "تمام آنچه که ما در هفت سال پس از اولین شنبه طراحی کردیم ، ریشه در تفکر انجام شده در آن شنبه داشت."

استفان ساگمایستر تنها یک نفر در میان هزاران کارآفرین موفق ، خلاق و VC است که به تجدید قوا اعتماد می کنند. مصرف یک شنبه ، چه برای یک هفته ، یک روز یا حتی فقط چند ساعت ، یک روش عالی برای پرورش ایده های جدید ، تجربه بلوک های خلاقانه کمتر و جلوگیری از فرسودگی شغلی در کار شما است.

11) هرگز از "نظر" شخصی درخواست نکنید

اگر می خواهید از شخصی در مورد ایده ای که دارید ، س inputال کنید ، پس هرگز "نظر" او را نپرسید. در عوض ، همیشه "مشاوره" آنها را بخواهید. عبارات افتراقی ممکن است جزئی به نظر برسد ، اما در کتاب "Pre-Suasion" روانشناسی و استاد بازاریابی رابرت سیالدینی می گوید که درخواست "مشاوره" می تواند تأثیر مثبت قابل توجهی در جلب نظر دیگران و همچنین دادن افراد می خواهم با شما کار کنم

چرا؟ زیرا وقتی از کسی "مشاوره" خود را می خواهید ، این باعث می شود که شخص مقابل در یک حالت ذهنی قرار داشته باشد که به شما کمک می کند تمایل فرد دیگر برای حمایت از هر آنچه را که از او مشاوره می کنید پشتیبانی کند. از طرف دیگر ، جویا شدن از نظر او ، فرد مقابل را در یک ذهنیت درون گرایانه قرار می دهد ، و این باعث می شود بیشتر به خودشان تمرکز کنند و به شما توجه نکنند.

بنابراین هر زمان که می خواهید از مشتریان ، همتایان یا حتی رئیس خود سهم خود را جلب کنید ، ارزش دارد "از آنها" مشاوره بگیرید. "Saul Bellow ، داستان نویس ، یک بار مشاهده کرد:" وقتی از ما مشاوره می خواهیم ، معمولاً به دنبال یک همدست هستیم. " من فقط بر اساس شواهد علمی اضافه می کنم که ، اگر ما چنین مشورتی بگیریم ، معمولاً آن همدست را می گیریم. " - رابرت سیالدینی

12 فقیر بودن را تمرین کنید

برای بسیاری از ما دائماً نگران کمبود پول هستیم. ما می ترسیم اگر زندگی ما نتواند چیزهایی را که فکر می کنیم می خواهیم و مجبور به زندگی فقط با مایحتاج ضروری زندگی می کنیم چگونه زندگی شود. اما اغلب این ترس ما را فلج می کند و باعث می شود تا حد ممکن خوشحال و موفق نباشیم.

اما به جای اینکه دائماً نگران باشید که اگر بخواهید از شغل خود اخراج شوید یا کار شما ناکام باشد ، نگران نباشید ، چرا پیش از وقوع هر لحظه ، هر لحظه ایجاد کننده ترس را تکرار نمی کنید؟ این یک روش روانشناختی است که به عنوان "تمرین ترس" شناخته می شود ، جایی که شما به طور منظم خود را با بدترین سناریو به عنوان راهی برای حساسیت زدایی از ترس خود میکرو دوز می کنید.

در کتاب "نامه های یک رواقی" ، فیلسوف بزرگ رواقی ، سنکا می گوید ،

وی افزود: "روزهای مشخصی را اختصاص دهید ، که در طی آن به نازکترین و ارزانترین کرایه ، با لباسهای درشت و خشن بسنده می کنید و با خود می گویید: آیا این شرایطی است که من از آن می ترسیدم؟ " به مدت 3 تا 4 روز هر روز لباس یکسان بپوشید . مقدار زیادی بلغور جو دوسر فوری ، رامن و / یا برنج و لوبیا بخورید. فقط آب ، قهوه یا چای فوری ارزان بنوشید. مبلغی را که صرف خرید مواد غذایی و مراقبت های شخصی می کنید ، به نصف کاهش دهید. از هر نوع سرگرمی یا اوقات فراغت که هزینه زیادی دارد صرف نظر کنید. در همه جا پیاده روی کنید یا از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید. تلویزیون خود را خاموش کنید. دوش آب سرد بگیرید. در کیسه خواب بخوابید. فقط از کتابخانه محلی خود کتاب بخوانید.

خودشه. این به همان سختی است که می شود. با این کار می فهمید که رفاه شما چقدر از پول مستقل است. و همین که این را فهمید ، پذیرفتن "ریسک" و از بین بردن ترس راحت تر می شود زیرا می دانید که حتی اگر یک عقب گرد مالی بزرگ را تجربه کنید ، باز هم کاملاً خوب خواهید بود. مردم فکر می کنند شما انعطاف پذیر هستید اما در واقع شما زمان سخت را به عنوان آماده سازی تمرین کرده اید.


نظر

زیبایی همه اینها نیست. ما آنقدر تحت تأثیر " جلوه Halo " قرار گرفته ایم که به سرعت می توان تصور کرد که افراد زیبا شادتر هستند یا به دلیل ظاهر متوسط ??و متوسط ??آنها ، این کار را راحت تر کرده اند. به هر حال چطور اینقدر بیش از حد روی جوانی و زیبایی بیرونی تمرکز کردیم؟ گویی بودن یا داشتن زیبایی ، سس راز تمام لذت های زندگی را می سازد. شاید این انصاف نیست که برخی از ما با مزیتی مانند ویژگی های متقارن کامل یا یک وراثت چند میلیون دلاری به دنیا بیاییم. منظورم این است که زیبایی و پول بیرونی از این نظر یکسان است که همه خواهان بخشی از عمل هستند ، علی رغم اینکه داشتن هر یک از آنها به تنهایی کافی نیست تا ما را به سعادت واقعی برساند.

دست کم از همه ، زیبایی ظاهری.

"هر دختری زیبا است. بعضی اوقات فقط دیدن یک پسر مناسب لازم است. "

- نیکلاس اسپارکس ، دفترچه یادداشت

اما اگر قرار است در مورد زنان زیبا صحبت کنیم ، پس باید کاملاً واضح باشیم که معنی زیبایی ظاهری چیست. زیبایی زنانه توسط همه بشریت شناخته شده است. با این حال ، در سطح جهانی ، از نظر استانداردهای ثابت مطلق نیست زیرا برخی از فرهنگ ها که غذا کم است (مانند کشورهای آفریقا و جزایر اقیانوس آرام جنوبی) چاقی را به عنوان نشانه ای از زیبایی تعریف می کنند. در حالی که برعکس ، در فرهنگ های غربی ، جایی که مواد غذایی فراوان است ، کاملاً برعکس است.

زیبایی واقعاً در چشم ادراک کننده نهفته است.

در حقیقت ، فرهنگ تفاوتی نمی کند. واقعیت این است که جنسیت مردانه از نظر جنسی بسیار بیشتر از جنسیت زن هدایت می شود و از همان ابتدا ، زنان در همه جا به مفهوم زیبایی برای منافع مردان تبدیل می شوند - زن زیبا بودن به معنای جذابیت جنسی مردان است.

خلاصه همین.

از حقیقت در مورد طبیعت مغرضانه زیبایی جامعه ، یا اینکه چه تعداد زن می خواهند باشند و برای مردان مطلوب باشند ، اجتناب نمی شود. هنگامی که یک زن به سن خاصی رسید و ظاهر چین و چروک ها و پاهای کلاغ را مشاهده کرد و نیروی جاذبه شروع به انجام کارهای خود کرد ، فکر انقضا beauty زیبایی کاملاً واقعی است. از این رو ، فروش پررونق در هر پیشخوان لوازم آرایشی فروشگاه های بزرگ و کسب و کار سودآور جراحی های زیبایی. لب پرکننده برای ناهار ، کسی؟ در مورد انجام هر دو دسته لب در حالی که آنجا هستید چطور؟

آقایان لب های واژن غرغره را بر روی آبشش های چروکیده ترجیح می دهند. بیایید همه باغهای بانوان خود را منفجر کنیم تا برای آنها حتی زیباتر شوند.

هه

من شخصاً نمی توانم احساس راحتی کنم که بسیاری از زنان امروزی بیش از حد به آنها فشار وارد می کنند و در خود مسموم می شوند تا بتوانند تصویر جامعه را از آنچه زیبایی را تشکیل می دهد ، حفظ کنند. ما به راحتی از تصویر ارائه شده توسط رسانه ها خرید می کنیم و به نام دستیابی به زیبایی بدن ، خطر عوارض عمده سلامتی را داریم. تقریباً همه به نوعی برده ژن زیبایی هستند و در واقع ، این یک ماده بزرگ لعنتی است.

عوارض جانبی منفی زیبایی

این احساس بد به این می گویند در حال حاضر، اما من بود یکی از آن زنان جوان متولد پر برکت با ژن زیبایی. با تشکر از میراثم و خوب یا بد ، مجبور شدم با این واقعیت زندگی کنم.

این ممکن است عجیب به نظر برسد اگر بشنوید کسی در مورد زیبایی صحبت می کند انگار که یک نقطه ضعف دارد. اما زیبایی طبیعی از آنجا که با مجموعه ای از جنگ داخلی ، درس های زندگی و چالش های شخصی خود همراه است ، مانند سایر ویژگی های پیش نیاز انسان است و هر زن زیبایی نمی تواند از نظر زیبایی ظاهری راحت باشد.

برای کشف واقعی معنای زیبا بودن یک زن ، ابتدا باید تاثیری که ظاهر او بر دیگران دارد و تأثیر آن بر تجارب زندگی او را درک کنیم.

"زیبایی عالی در شخص دیگر انواع احساسات را تحریک می کند: تحسین ، آرزو ، امید ، ناامیدی و گاهی حسادت ..."

- جرمی دین ، ??دکترا

عوارض جانبی منفی زنان زیبا اغلب می تواند:

توهم ایجاد کنید

زیبایی ما را تا حد انتظارات غیرواقعی کور می کند. همه ما معمولاً در عرض چند دقیقه از ملاقات با یک نفر به طور طبیعی نظر می دهیم. گرچه ، افراد زیبا احتمالاً اولین برداشت ها را می کنند ، بی شباهت به تخیلات سطحی و عمیق پوستی.

به عنوان مثال ، یک زن زیبا در کل جامعه به طریقی خاص دیده می شود و با او رفتار می شود. در مقاله ای که توسط Psyblog منتشر شده است ، جرمی دین می گوید: "مردم به طور کلی تصور می کنند که اگر فرد جذابی باشید به این معنی است که از مهارتهای اجتماعی بهتری برخوردار هستید ، از شخصیتی جالب توجه و برون مرزی برخوردار هستید ، از ظرافت ، هوش ، مهربانی و خوش برخوردی بیشتری برخوردار هستید."

این فانتزی حباب زیبایی است.

مردان به ویژه در ایجاد خیالی واهی در اطراف یک زن زیبا مهارت دارند ، تصویری در ذهن او ایجاد می کنند که در آن او یک موجود کامل و شکننده است که به سختی می تواند برای خودش فکر کند و نیاز به محافظت از جهان دارد.

نکته در مورد این است که زنان زیبا به اندازه انسان بعدی انسان هستند - او هیچ چیز بهتر و بدتری نیست. این بدان معناست که ویژگیهای کم عیار او سرانجام توهم "فرشته ای" خود آفریده از او را در هم می شکند.

محقق کاترین اکل تایید می کند:

"مردم انتظارات زیادی از میزان اعتماد افراد زیبا دارند. وقتی افراد زیبا نتوانند آن انتظارات را برآورده کنند ، سخت تر از افرادی که زیبا نیستند مجازات می شوند. "

سقوط از فضل می تواند بسیار دشوارتر باشد.

ایجاد اسطوره ها

سپس کسانی هستند که در مواجهه با زیبایی طبیعی بلافاصله احساس خطر می کنند. این معمولاً خود را به صورت حسادت ، حسادت یا ناامنی آشکار می کند و می تواند منجر به طرد اجتماعی توسط اعضای همان جنس شود.

مطالعه منتشر شده توسط PubMed نشان داد که اگرچه افراد جذاب عموماً از نظر اجتماعی محبوب هستند ، اما همچنین شواهدی وجود دارد که افراد بسیار جذاب می توانند از طرف اعضای جنسیت خود طرد اجتماعی را تجربه کنند ( D Krebs، AA Adinolfi، 1978 ).

روزهای جوان ترم هنگامی که نزدیک ترین دوست دخترانم به دلیل نوع نگاهم از من دور بودند ، طرد اجتماعی را تجربه کردند. آنها هنگامی که مرد جدیدی در زندگی خود داشتند ، مانند طاعون از من پرهیز می کردند ، و صریحاً به من می گفتند که تمایلی ندارند مرا در کنار خود داشته باشند.

به نوعی ، حضور من باعث شد که آنها در هنگام برخورد با جنس مخالف احساس ناامنی کنند و آنها نمی خواستند با نحوه واکنش مردانشان به من کنار بیایند.

بنابراین ، به دلیل شکل ظاهری و بدون توجه به شخصی که از درون می دانستند من (و هنوز هم هستم) مرتباً از اجتماعات اجتماعی کنار گذاشته می شدم.

یک اثر جانبی منفی مشخص در آنجا وجود دارد.

فرضیات ایجاد می کند

فرضیات پرواز می کنند ، بله.

نکته غیرقابل اجتناب در مورد یک زن جوان زیبا این است که مردان تصادفی اغلب معتقدند که او یک بلیط آزاد در بوفه "ضربه بر من" است. آنها تصور می کنند که چون او در دنیا کارهایش را انجام می دهد ، به این معنی است که او می خواهد با خطوط وانت بار ناخواسته به او نزدیک شود.

نه فقط نه

نمی توانم شروع کنم به شما بگویم که چند بار یک مرد عجیب و غریب مرا در ملاقات عمومی متوقف کرد یا پس از مشاهده من ، سوار ماشین شد و سعی کرد مرا به مکالمه بکشاند و شماره مرا بدست آورد. این اتفاق افتاد چه من در شهر کار می کردم و چه فقط آخر هفته سرگردان بودم.

بعضی اوقات ترسناک می شد و قطعاً به تهاجم به حریم خصوصی تبدیل می شد - تا حدی که زمانی می خواستم از ترس ترک خانه وحشت داشته باشم زیرا نمی خواهم در زندگی عادی و روزمره خود با مردان کار کنم. .

من تنها زنی نیستم که چنین احساسی داشته ام:

"عارضه جانبی منفی: پیرمردهای وحشتناک مرا دنبال می کنند یا سعی می کنند در جمع با من صحبت کنند. آنها وارد فضای شخصی من می شوند و من می ترسم. " - از انگلیس مستقل.

یکی دیگر از اثرات جانبی منفی زیبایی این است که چیزی به عنوان "یکی از بچه ها" با گروهی از مردان دگرجنس گرا وجود ندارد ، حداقل نه برای مدت زمان طولانی و به خصوص بعد از اینکه چند آبجو مخلوط می شوند.