نیوز نیک

هر هفته پست میزارم
نظر

معاون رئیس جمهور رویاهای دخترانم را به روشی تأیید می کند که هیچ مردی نمی تواند

یک شب در نوامبر سال 2008 ، خودم را در خانه ای پر از مهمان گریان دیدم.اینطور نیست که شب جشن نبود. گامبو و مرغ ، کیک و شراب وجود داشت. ما حتی وقتی منتظر رسیدن لحظه اصلی بودیم ، با هم صحبت و لذت بردیم و سپس این اتفاق افتاد: یک مرد سیاه پوست به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. او فقط رئیس جمهور ایالات متحده نخواهد بود - او رئیس جمهور ما خواهد بود .
من حتی نمی دانم از متر Y مهمان آن شب. من در محله حومه خود نسبتاً تازه وارد بودم و از همه نزدیکان که فکر می کردم افتخار من را دارند ، دعوت کردم. من فقط هیچ غروری نمی گویم. منظورم غرور سیاه است. این غرور به خشم و کینه 400 سال سلطه امریکا بر سیاه پوستان تبدیل شد.
درهای همکلاسی های سیاه دخترانم را زدم. شانه های خریداران سیاه را که در فروشگاه ها دیدم ، همسایگان سیاه را که در زمین های تنیس دیدم ، زدم. اگر آنها سیاه بودند ، آنها دعوت شده بودند. برای اهداف این جشن ، همه زندگی ها مهم نبودند - فقط زندگی سیاهان.
من با اطمینان و امتیاز مشترک مشترک و اعتقادی خود به آنها نزدیک شدم که مطمئناً آنها اهمیت لحظه را همانند من احساس کردند. خیلی بزرگ بود که به تنهایی نمی توان تجربه کرد.دوست داشتم دخترانم نیز این احساس را داشته باشند. اگر فقط یک شب خانوادگی باشد که اخبار را تماشا می کند ، آنها هرگز از جاذبه آن واقعاً قدردانی نمی کنند.
فقط عروج یک زن سیاه پوست می تواند آنها را به این بزرگی توانمند کند.
اگرچه هنگام فراخوان اوباما ، خانه من پر از مهمان اشک آور بود ، دخترانم گریه نکردند. آنها با چشمان خشک ، باراک اوباما را دیدند که چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا شد. از چشمان نه چندان خشکم دیدم که او اولین نفر ما شد . و با خانه ای پر از مهمان گریان ، برای دختران گیج شده ام توضیح دادم که امریکا هرگز چنین کار جسورانه ای انجام نداده است. من به آنها گفتم که مهمانان ما هق هق می کنند زیرا آنها فکر می کردند آمریکا هرگز این کار را نخواهد کرد. اکنون ، 12 سال بعد ، وقتی معاون رئیس جمهور کمالا هریس را تماشا می کنم ، دختران سیاه پوستم را می بینم.
من آنها را به گونه ای در هریس می بینم که آن شب در سال 2008 ندیدم. وقتی اوباما چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا شد ، او چهل و چهارمین رئیس جمهور مرد آمریکا شد. علی رغم بزرگی لحظه ، من نمی توانستم امید دخترانم را کاملا تأیید کنم. علیرغم سیاهی ، من نمی توانستم به اوباما اشاره کنم و به آنها بگویم که آنها نیز می توانند آنقدر بالا بروند. فقط عروج یک زن سیاه پوست می تواند آنها را به این بزرگی توانمند کند.
از نظر تاریخی ، زنان سیاه پوست فرزندان آمریکا را همراه با فرزندان خود تربیت کرده اند. آنها با رأی موثق خود هنوز فرزندان آمریکا را تربیت می کنند. آنها هنوز در حال پرورش بیماری آمریکا هستند. بیل کلینتون ممکن است قانون مرخصی خانوادگی و پزشکی را امضا کرده باشد ، لایحه ای که جورج دبلیو دبلیو بوش دو بار وتو کرد ، اما زنان سیاه پوست قلم را به او دادند. اوباما ممکن است قانون مراقبت مقرون به صرفه را امضا کرده باشد - موفقیت امضای وی - اما یک بار دیگر ، زنان سیاه پوست قلم او را به او اهدا کردند.
آمریکا به دلیل زنان سیاه پوست در مکان بهتری قرار دارد. آنها توانسته اند میز آمریکا را بچینند بدون اینکه بخواهند پای آن بنشینند. اگرچه از نظر سیاسی بی ارزش بودند ، اما همانطور که مایا آنجلو یک بار گفت ، آنها هنوز هم افزایش می یابند.
اما قبل از ظهور معاون رئیس جمهور هریس ، محدودیت های قابل توجهی وجود داشت. زنان سیاه پوست برای شکستن سقف های شیشه سخت جنگیدند. این یک دید واضح داشت تا دیگران را تماشا کند ، که اغلب شایستگی کمتری ندارند ، بالاتر و سریعتر افزایش می یابند. آنها فقط از آنجا که قدرت آنها به دیگران قدرت می داد از اهمیت برخوردار بودند.
در نوامبر گذشته ، من هریس را دیدم که به دور از POTUS دخترانم ضربان قلب می گرفت. اگرچه دختران من همه چمدان های تاریخی را درک نمی کنند ، اما وزن آن را احساس می کنند. هریس به بالا بردن این وزن و تأیید امیدهای آنها کمک می کند به روشی که هیچ کس هرگز نتوانسته است.